نور آفتاب پلک هایم را نوازش می‌کند ، درحالیکه روی چمن های نمناک دراز کشیده‌ام دست راستم را روی پیشانی گذاشته و چشم‌هایم را آرام باز می‌کنم. بالای سرم آسمانِ صاف و آبیست و در‌گوشه‌ی این منظره چند شاخه از درخت زیتونی که زیرش استراحت می‌کنم به چشم می‌خورد . قطرات بارانی که دیشب باریده بود روی برگ های سبزرنگ درخت می‌غلتند و درحالیکه خورشید به آنها می‌تابد ،می‌درخشند . لبخندی عمیق می‌زنم ، باران طولانی بود ، اما ابرهای سیاه کنار رفتند و آبیِ پاک آسمان باری دیگر روحمان‌ را نوازش می‌کند.خوشحالم که صبر کردیم :)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هر چی بخوای هست طنــز یمــــات!!! خرید و فروش مواد کاشت ناخن آناهید بانو شاهنامه فردوسی الگوریتم نویسی چه... powera12 Shane باربری تک تهران