چرا حس میکنم واقعی نبود ؟ خب ، حتی برای پدر هم اتفاقات اون روز واقعی بنظر نمیومد ، منکه تماشاگری بیش نبودم .میشد از یکجایی به بعد تا میانههای فیلم تقریبا پیش بینی کرد چی میشه ، ازون پیش بینیهایی که با خودت میگی " خدا کنه اون شکلی نشه." و میشه :)) و بنظرم از عناصری بود که جالبش کرده بود. منو داره میبره تو فکر ، از سری فکرهای بزرگ و چالش برانگیز ، و سوالایی که تو جیبم گذاشت و یک عطر منحصری داشت ، طوریکه در همون قالب همیشگی ، انگار چیز جدیدتری به نمایش میومد ، انگل.
خب راستش به خواهرم گفتم این فیلم منو میخکوب نکرد ، ولی الان که فکر میکنم ، من واقعا پاش نشسته بودم.حقیقتش این فیلم زیبا بود :)) آخرش بجای اینکه ماهیچه صورتمو ت بده و با لبخند تموم بشه ، مغزم رو ت داد . غافلگیرکننده هم بود ، با سرعتی شما رو غافلگیر میکنه که باورتون نشه :))
راستی ، نسخهای که من دیدم احتمالا سانسور شده بود ، چون برخلاف انتظارم چیز نامناسبی نداشت :) خیلی هم کامل و عالی D:
ما بقی پست رو فقط در صورتی بخونید که اصلا قصد دیدن "انگل" رو ندارین !
دلم نمیخواست آخرش خواهره اونطوری بشه (بشدت سعی میکند از هرگونه لو دادنی جلوگیری شود) ازینکه پسره (منهمین چند دقیقه پیش تمومش کردم ولی اسما یادم نمیاد !) آهان ، کوین ، به دوستش خیانت کرد ناراحت شدم ، ولی خب قابل پیش بینی بود ، نه؟
و بعد ازینکه پدر ، آقای پارک رو کشت ، انتظار داشتم بره دنبال پسرش :) ولی خب کار جالب تری کرد که بعدا فهمیدیم ، درهر صورت همبستگی خانوادگیشون خیلی خوب بود. شما هم وقتی پدره ، آقای پارک رو چاقو زد ، به حسی که اون موقع داشت حق میدادین؟ نه اینکه حق بدم ، انگاری درک میکردم ، شایدم حق میدادم و بنظرم اون چاقو زدن و اون صحنه جزء زیباترین صحنه هاش بود ، یعنی وقتی دید اقای پارک از اون بو منزجر میشه ، من گفتم دیگه کار تمومه و تموم نبود ، چون نگاه هایی که پدره داشت باز هم این فکر رو پیچ و تاب داد ، که خب چرا ؟ الان حق با کیه؟ آقای پارک گناهی نداشت ولی اون پدر خونش رو درحالی که زیر فاضلاب رفته بود ترک کرد ، و اون بو ، براش تقصیری داشت؟ میتونستم مقداری از فشاری که روش بود رو حس کنم ، بعد که اخبار میگفت منشا این قتل ها معلوم نیست ، من پوزخند زدم که ما میدونیم ولی الان انگل داره بهم پوزخند میزنه و میگه " میدونی؟!"
ادامه مطلب
درباره این سایت