امروز موقع تقسیم کارهای خونه ، من به مادرم گفتم اجازه بدهند تا من قفسه‌ی کتاب ها رو تمیز کنم ، و اینطوری کمتر از یک ساعت بعد ، من بین تَلّی از کتاب اینور و اونور می‌رفتم. عجیب بود که از بعضی از کتاب ها ۲ یا ۳ تا داشتیم و قرار شد یکی‌شو نگه‌داریم و بقیه رو بدیم کتابخونه . مقدار قابل توجهی هم کتاب قدیمی دیدم ، و نکته‌ی جالب کتاب های قدیمی قیمت‌هاشون بود :)) مثلا ۶۰۰ ریال :) از بین کتاب‌های قدیمی هم‌ اونایی که لازم نداشتیم ، کنار گذاشته شدند . بعضیاشونم من می‌گفتم می‌خونم و جا می‌دادم توی قفسه. دو تا " قورباغه‌ات را قورت بده !" پیدا کردم و یکی‌شو بردم تو قفسه‌ی خودم گذاشتم تا اینکه یک روزی من قورباغمو قورت بدم و این کتاب رو بخونم . " سنگی بر گوری " بطور عجیبی لای کتابا بود و اونم واسه خودم برداشتم :) " قصه های امیرعلی ۲ " هم یک گوشه فشرده شده بود و با دیدنش طعم خوبی اومد زیر زبونم و اونم بردم تا دوباره بخونم :) 

قبل‌تر ها فکر می‌کردم باید یک کتابخونه‌ی بزرگ برای خودم داشته باشم ، ولی  مدتی  می‌شه که به این فکر افتادم تا ذهنم قفسه های کتاب باشن و کتاب‌ها رفتارم :) ولی راستش تا الان خیلی موفق نبودم ، نتونستم هر مفهموم پسندیده‌ای که فهمیدم رو اجرا کنم ، فکر کنم شاید اصلا روش مطالعم اشتباه بوده ؟! 

خب اشتباهاتی که به ذهنم‌ می‌رسه ایناست : 

۱. به یکبار خوندن کتاب ها اکتفا می‌کنم

۲.خلاصه نویسی نمی‌کنم و اصلا نمی‌دونم دقیقا چطوری باید این‌کار رو انجام بدم

۳. بعضی اوقات ، خوندن جملات برام مهمتر از فهمیدنشون می‌شه

فعلا همین ۳‌مورد .

شما چطور فکر می‌کنید ؟ :)) راه شما برای اینکه کتاب ها تاثیرگذار تر باشن چیه؟ اصلا نگاهتون به این قضیه چطوره؟

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Amanda لوازم خانگی خبرگزاری" هک_ست_فید" بیست انشا netthailand.parsablog.com مرجع دانلود کتابهای زبان دینی بَرکَت